عباس بابایی - داداش امپول زدن یادم بده

ساخت وبلاگ
 

عباس, بابایی, - داداش, امپول, زدن یادم, بده

 

 

 

جواد بابايي

پدرم، مرحوم حاج اسماعيل بابايي، سالها در سازمان بهداري قزوين كار مي كردند و در ضمن كارشان، تزريقات هم انجام مي دادند من هم از دوران نوجواني با معرفي پدرم، در داروخانه اي مشغول به كار شدم و براي رفاه حال همسايگانمان، مكاني را در منزل جهت تزريقات اختصاص دادم در آن زمان اُجرت تزريقات پنج ريال بود و چنانچه بر بستر بيمار حاضر مي شديم مزدمان ده ريال مي شد عباس,، كه سه سال از من كوچكتر بود، هميشه به من مي گفت دادشي آمپول زدن را يادم بده

سرانجام با علاقه و پشتكاري كه داشت اين حرفه را بخوبي فرا گرفت

روزي متوجه شدم كه در حد قابل توجهي از تعداد مشتريانمان كاسته شده است علت را از عباس, جويا شدم او چيزي نگفت روزها گذشت و من همچنان در جست و جوي پاسخ بودم؛ تا اينكه يك روز ديدم عباس, پنهاني وسايل تزريقات را برداشت؛ دوچرخه‌اش را سوار شد و از خانه بيرون رفت كنجكاو شدم و او را تعقيب كردم كوچه به كوچه به دنبال رفتم؛ تا سرانجام دوچرخه‌اش را، چند كوچه آن طرف تر، در جلو يك خانه پيدا كردم خانه محقّر و كوچكي بود صاحبش را مي شناختم مردي فقير با چند سر عايله در آن خانه زندگي مي كرد

چند دقيقه اي جلو در خانه منتظر ماندم در باز شد و عباس, بيرون آمد او از اين كه مرا در آنجا مي ديد سخت شگفت زده شده بود پرسيدم

ـ اينجا چه مي كني؟!

در حالي كه سرش را به علامت شرمندگي پايين انداخته بود، گفت

ـ رفته بودم آمپول بزنم

لبخندي زدم و گفتم

ـ پس معلوم شد كه در طول اين مدت تو مشتريهاي مرا شكار مي كردي!

عباس, مظلومانه گفت

ـ داداش,ي! من آمپول مي زنم، اما پول نمي گيرم

در اين گيرودار بود كه مردِ بيمار مستمند از خانه بيرون آمد و به تصور اينكه عباس شاگرد من است و من قصدِ تنبيه او را دارم، در حالي كه اشك در چشمانش حلقه بسته بود روي به من كرد و گفت

ـ آقا! او را ببخشيد؛ اين بچه راست مي گويد از او بگذريد

با ديدن اين صحنه از آن همه گذشت و فداكاري عباس، كه آن را در وجود خود نمي ديدم، شرمنده شدم عباس در گوشه اي ايستاده و مظلومانه سرش را پايين انداخته بود دست در گردنش انداختن و او را بوسيدم سپس هر دو به طرف خانه حركت كرديم

 

کتاب : پرواز تا بی نهایت

 

قوقولی قوقول صبح شده...
ما را در سایت قوقولی قوقول صبح شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ighoghoe بازدید : 149 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 19:26