عباس بابایی - نماز شكر مي خواند

ساخت وبلاگ
 

عباس, بابایی, - نماز, شكر مي خواند,

 

 

خانم اقدس بابايي

پدرم، مرحوم حاج اسماعيل بابايي، باغ كوچك انگوري در شهرستان قزوين داشت يك روز جهت برداشت محصول باغ، همراه خانواده به باغ رفته بوديم عباس, كه در آن روزها نوجواني بيش نبود، با مشاهده خوشه انگور كه بر روي ساقه يكي از تاكها خودنمايي مي كرد، از پدرم خواست تا لحظه اي خوشه انگور را از ساقه اش جدا نكند در حالي كه همه از خواسته او شگفت زده شده بوديم، بي درنگ رفت، وضو گرفت و دو ركعت نماز, شكر به جا آورد پس از لحظه اي به آرامي آن خوشه را چيد و در سبد گذاشت او به هنگام جدا كردن انگور از ساقه اش به ما گفت

ـ نگاه كنيد! خداوند چقدر زيبا و ديدني دانه هاي انگور را در كنار هم قرار داده است! بوته انگوري كه در زمستان خشك به نظر مي رسد در فصل بهار چهره‌اي سبز و شاداب به خود مي گيرد و ميوه آن به اين زيبايي رنگ آميزي مي شود اينجاست كه بايد به عظمت و قدرت خداوند بي همتا پي برد

اين عادت عباس, بود كه هنگام خوردن انواع ميوه ها آنها را به دقت نگاه مي كرد و براي اين كارش توجيه زيبايي داشت او مي گفت

ـ ببينيد؛ ميوه ها انواع گوناگوني دارند؛ ترش، شيرين، تلخ و هر يك خاصيت هايي براي انسان دارند كه هنوز بشر از درك همه آنها ناتوان است پس ما بايد بر روي نعمتهاي الهي به طور عميق فكر كنيم و از آنها سطحي نگذريم

 

کتاب : پرواز تا بی نهایت

 

قوقولی قوقول صبح شده...
ما را در سایت قوقولی قوقول صبح شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ighoghoe بازدید : 157 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 19:26