زندگی ساده شهید محمد جواد اخوندی

ساخت وبلاگ

        زندگی ساده شهید محمد جواد اخوندی

 

 

برادرهایم برای ادامه تحصیل به شهر رفتند و خانه کوچکی اجاره کردند. وسایل اندکی داشتند و به درامد حاصل از کارگری که خیلی ناچیز بود روزگار می گذارندند. بعدها که به جمعشان پیوستم مشکلات شان را بیشتر و بهتر درک کردم. گرچه زندگی سخت می گذشت ولی بدمان نمی امد که میهمان داشته باشیم. یک شب « جواد » چند نفر از دوستانش را که جز افراد پولدار شهر بودند به خانه دعوت کرد. تنها چیزی که در خانه ما پیدا می شد یک تغار کشک – یک ماهی تابه – یک کتری سیاه و دو عدد قاشق بود. وقتی میهمان ها امدند « جواد » کمی املت درست کرد و جلو انها گذاشت و گفت :

« خداوند بهترین قاشق و چنگال را به شما داده که ارزش زیادی دارد . لقمه ها را با این انگش بردارید و با دستان تان غذا را میل کنید ».

 

کتاب بحر بی ساحل ص 11

         

+ نوشته شده در  یکشنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۶ساعت 9:1&nbsp توسط   | 

قوقولی قوقول صبح شده...
ما را در سایت قوقولی قوقول صبح شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ighoghoe بازدید : 128 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 0:44