باحجاب شدن دختر بدحجاب به واسطه خانه خدا و بسیج

ساخت وبلاگ

       باحجاب شدن دختر بدحجاب به واسطه خانه خدا و بسیج

 

( برنامه از لاک جیغ تا خدا )

من مرضیه هستم . در گذشته زندگیم بی هدف و پوچ بود و ادم دینداری نبودم و با اهل بیت میانه خاصی نداشتم

با خانواده به زیارت امام رضا از روی اجبار می رفتم و اشتیاقی نداشتم . خانواده ام  - مادرم – خواهرم بارها درباره حجاب و واجبات دین از روی محبت به من تذکر می دادند ولی من اهمیتی نمی دادم و لجبازی می کردم – از حجاب خصوصا چادر متنفر بودم – به اون جمله ای معروف ( چادر محدویت نیست بلکه مصونیت است ) ایمان نداشتم فکر می کردم چادر باعث محدودیت من میشه – دوست داشتم پیش بقیه جلب توجه کنم.

من قبل از اینکه مکه برم کاهل نماز بودم و نمازم را یک خط در میان می خوندم و دنبال این بودم که چرا باید ما نماز بخونیم ؟

مگه خدا به نماز ما احتیاج داره ؟ دنبال این چراها بودم – اطرافیان دلیل هاش را به من می گفتند و حتی ایات قران را هم می دونستم ولی لجبازی می کردم – حتی در قران فلسفه خواندن نماز گفته شده ولی لجبازی می کردم- شیطان درونم راه پیدا کرده بود و هی می گفت : تو هنوز جوانی برای توبه کردن وقت داری – میتونی بعدا نمازت را بخونی –

گذشت تا اینکه با خانواده به مکه رفتم وقتی عظمت خانه خدا را دیدم به سجده افتادم – بعد از مکه نمازهام را درست می خوندم ولی هنوز اون شل حجابی در من وجود داشت – مدام فکر می کردم که شل حجابم و لاک جیغ می زنم و این شل حجابی و لاک هیچ فایده ای برایم نداشته جز اینکه چند نفر در خیابان به من تیکه بندازند و در جامعه یک جور دیگه ای به من نگاه کنند – هیچ فایده ای برایم نداشت جز اینکه تنها تر شده بودم و روحم با این شل حجابی خرابتر شده بود

فهمیدم که همه زن ها فطرتا حجاب را دوست دارند دوست دارند پوشیده باشند و این امنیت را دوست دارند و دوست دارند با حجاب به خدا برسند – فهمیدم که با حجاب به امنیت و ارامش دورنی می رسم و با حجابم از نگاه های نامحرم ها در امانم .

تصمیم گرفتم متحول بشم اما نمی دونستم باید چکار کنم – یهو به ذهنم رسید که به سمت بسیج برم – درباره بسیج تحقیق کردم و رفتم بسیج – افراد بسیج خوش برخورد و مهربون بودند و اون فکر اشتباهی که من داشتم نبودند – در جلسات بسیج سخنرانی هایی می گذاشتند که خیلی مجذوب بود درباره دین و حجاب بود.

بعد از چند جلسه ای که در بسیج بودم یک خانم محجبه ای را اوردند که استاد اخلاق بود ایشون خیلی با وقار خیلی مهربون خیلی با ارامش و از نظر اخلاق در سطح خیلی بالایی بود اون استاد با اون اخلاق و رفتار خوبش باعث شد که به سمت حجاب برم.

من به عنوان کلام اخر با امثال مرضیه های گذشته که الان در جامعه هستند می خواهم صحبت کنم که :

یکبار حجاب را امتحان کنید و دست از لجبازی بردارید

 

 

 

 

قوقولی قوقول صبح شده...
ما را در سایت قوقولی قوقول صبح شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ighoghoe بازدید : 344 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 21:09