با حجاب شدن دختر بدحجاب به وسیله عشق امام حسین (ع)

ساخت وبلاگ

   با حجاب شدن دختر بدحجاب به وسیله عشق امام حسین (ع)

( برنامه از لاک جیغ تا خدا )

محبوبه درویشی هستم در گذشته فیلمبردار و عکاس مجالس بودم بعد از مدتی ازدواج کردم شوهرم خواست  دیگه سرکار نروم و چون علاقه زیادی به او داشتم نرفتم . در دوران نامزدی ازش پرسیدم: تا حالا کسی را خیلی دوست داشتی ؟ منتظر بودم تا بگه که تو را خیلی دوست دارم گفت: اره من امام حسین را خیلی دوست دارم – اون موقع خیلی به امام حسین حسودیم شد – به حضرت ابالفضل واقعا ارادت داشتم ولی اون موقع من هم با لج گفتم: برادرش را خیلی دوست دارم ....

بعد از ازدواج هنوز پوششم مثل قبل بود و چون علاقه زیادی به همسرم داشتم می ترسیدم او را از دست بدهم و هر روز به یک رنگ و لباس در می امدم و احساس می کردم اینگونه می توانم نگهش دارم .... خدا به ما بچه داد و اون موقع نمی دونستیم بچه دختر هست یا پسر – یک شب خواب دیدم که دکتر یک دختر داد به یک دستم و یک پسر داد به اون دستم گفت: بچه ها سالمند ولی در سینه شون ماه گرفتگی داره  روی سینه یکشون نوشته شده  یا حسین و اون یکی یا زینب – اسم هستی و شیدا را خیلی دوست داشتم شوهرم گفت اگه پسر باشه میذاریم حسین اگه دختر باشه میزاریم زینب – گفت: میدونی حضرت زینب عشق حضرت ابالفضل است - اسم دخترمون را گذاشتیم زینب

سال 90 مشهد رفتیم در لابی هتل منتظر بودم تا شوهرم دوربین عکاسی را بیاره – حاج اقا شهاب مرادی از در هتل وارد شد و تا منو دید سرش را پایین انداخت و رفت – ولی من بهم ریختم به خود گفتم اینکه اقای مرادیه اگر امام زمان من را اینجور ببینه چی ؟؟؟ اون شب رفتم جلوی پنجره فولاد به امام رضا گفتم:اگه قراره من حجاب بذارم باید یک کربلا اون هم در عاشورا بدی

ده روز مانده به محرم 92 که برادرم زنگ زد و گفت که یک زن و شوهر جاشون را خالی کردند بریم کربلا ؟ - اون موقع جنگ داعش در نزدیکی های کربلا بود برخی  گفتند خطرناکه نرید - هفتم محرم رسیدیم نجف – در نجف گفتند راه های کربلا داره بسته میشه شاید نتونید کربلا برید کلی صلوات فرستادم تا عاشورا کربلا باشم ... شب هشتم به کربلا رسیدیم دو رکعت نماز به نیابت از همه خوندم در این فکر هم نبودم که بعدا برگشتم حجاب داشته باشم در حرم حضرت ابالفضل گفتم : من به عشق شما مهریه ام را به حروف ابجد شما انداختم و در عقدم نیت کردم که اگه پایم به کربلا برسه مهریه ام را به همسرم ببخشم و بخشیدم  به حضرت ابالفضل گفتم: من عشق و مهرتون را میخام .

در روز عاشورا من شوهرم را در شلوغی گم کردم چون عکاسی را دوست داشتم خیلی عکس گرفتم انجا هیچ کسی بدحجاب نبود و هیچ کسی ارایش نداشت و فضایش با تهران خیلی فرق می کرد.... به خاطر شلوغی نمیشد به بین الحرمین رفت شخصی گفت: الان زن ها در این دسته وارد بین الحرمین میشند اگر می خواهی بری باید سریع باشی من هم کفش هایم را دستم گرفت و مثل فشفه خودم را وارد ان دسته کردم و وارد بین الحرمین شدم انها به زبان عربی تسلیت می گفتند و نیز می گفتند ( ای عباس اب نیست بچه ها تشنه اند ) تازه فهمیدم که حضرت زینب چی کشیده از خودم خجالت کشیدم.

من ظاهرم جوری نبود که امام حسین دوست داشته باشه خیلی گریه کردم کلی به گوشی زنگ خورده بود اما متوجه نشدم رو به حرم امام حسین ایستادم و گفتم: چیزی برای شما نداشتم ولی قول می دهم وقتی برگشتم این چادری که سرم هست را نگه دارم

 وقتی برگشتم چادرم را حفظ کردم برخی هم اذیت هایی کردند حرفهایی زدند چه پشت سرم و چه جلوی خودم ولی اینکار را ادامه دادم با اینکه در منطقه ای زندگی می کردم که ادمهای بدحجابش خیلی زیادند

وقتی برگشتم عشق من و شوهرم یکی شده بود ( عشق جفت مون امام حسین بود ) عشق امام حسین باعث شد که من و شوهرم هم خیلی هم را بیشتر دوست داشته باشیم – دنیا و مال و ثروت از چشمم افتاده بود و چیزی که داشتم امام حسین بود و همه عشقش در وجودم بود – وقتی به حضرت ابالفضل گفتم عشقت را به من بده او هم عشقش یعنی امام حسین را به من داد وقتی اسمش میاد تمام بدنم میلرزه

کلام اخر:

هنوز هم میشه امام حسین را کمک و یاری کرد حس می کنم لبیک یا حسین گفتن من می تونه با داشتن چادرم باشه - میتونم با حجابم از ته قلبم بهش بگم : لبیک یا حسین 

قوقولی قوقول صبح شده...
ما را در سایت قوقولی قوقول صبح شده دنبال می کنید

برچسب : با حجاب شدن الهام چرخنده,با حجاب شدن ریحانا,با حجاب شدن بازیگر ایرانی, نویسنده : ighoghoe بازدید : 145 تاريخ : پنجشنبه 27 آبان 1395 ساعت: 18:03