آرزوی شهادت شهید ستار عباسی

ساخت وبلاگ

 

آرزوی نیلوبلاگ شهادت نیلوبلاگ شهید ستار عباسی نیلوبلاگ

 

 

ستار عاشق اهل بیت (ع) بود. اکثر شب‌ها، نافله می‌خواند. من سؤالات مذهبی را از او می‌پرسیدم. صبر ایوب را برایم تعریف می‌کرد. داستان اکثر پیغمبران را برایم می‌گفت. گاهی با داستان‌هایی که از پیامبران برایم تعریف می‌کرد به خواب می‌رفتم، وقتی نصف شب بیدار می‌شدم می‌دیدم به اتاقی دیگر رفته و با خدا نجوا می‌کند. صورتش خیس اشک می‌شد. صدایش را می‌شنیدم که از ته دل آرزوی نیلوبلاگ شهادت نیلوبلاگ می‌کرد. ستار می‌گفت: مرگ عادی، مرگ واقعی است، اما شهادت نیلوبلاگ عین زندگی و زنده بودن است. هر موقع بیرون می‌رفتیم و نیازمندی را می‌دید به او کمک می‌کرد. می‌گفتم به این‌ها پول نده شاید واقعاً نیازمند نباشند، اما ستار می‌گفت: باید بدون حساب کمک کنیم. اگر افراد سالخورده را در خیابان می‌دید سوار ماشین می‌کرد و به مقصد می‌رساند. هر موقع وضع بی‌حجابی را در جامعه می‌دید ناراحت می‌شد. می‌گفت: این‌ها از حضرت زهرا (س) خجالت نمی‌کشند. چرا کسی وضع جامعه را کنترل نمی‌کند؟! 

ایشان نبوغ نظامی خیلی خوبی داشت. طوری که ژنرال‌های سوری به همسرم پیشنهاد می‌دهند در قالب ارتش آن‌ها و با مزایای خاصی در کنارشان باشد ستار نمی‌پذیرد و به آن‌ها می‌گوید من سرباز ولایت فقیه هستم و جز در این لباس خدمت نمی‌کنم. همرزمانش می‌گویند حاج قاسم برای ایمان و ولایتمداری ستار بر دستانش بوسه زده بود

 

قوقولی قوقول صبح شده...
ما را در سایت قوقولی قوقول صبح شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ighoghoe بازدید : 107 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:21