قوقولی قوقول صبح شده

متن مرتبط با «رضا» در سایت قوقولی قوقول صبح شده نوشته شده است

شهید رضا ترابی زیارتگاهی

  • زندگی نامه شهید رضا ترابی زیارتگاهی :رضا در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمد. او ششمین فرزند خانواده بود که در یکی از روستاهای اطراف اصفهان دیده به جهان گشود. وی از کودکی آرام و ساکت بود. شش سالش كه تمام شد، برای تحصیل به مدرسه رفت و وقتی دورۀ ابتدایی را تمام کرد، به‌خاطر مشکلات اقتصادی خانواده، مجبور به ترک تحصیل گرديد. از نوجوانی کوشا و تلاشگر بود و سعی می‌کرد قسمتی از مخارج زندگی خانواده را تأمین نمايد. با آغاز نهضت اسلامی ایران به همراه دیگر برادرانش در راهپیمایی‌ها و تظاهرات خیابانی شرکت فعال داشت. او در مجالس عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) شرکت می‌کرد، به همین خاطر روحیۀ ظلم‌ستیزی در وجود او پرورش یافت و با پیروزی انقلاب بر خود لازم دانست که برای مبارزه با ضدانقلاب توانایی جسمی خود را بالا ببرد. از این رو به ورزش رزمی کاراته و کشتی روی آورد و تا اخذ کمربند مشکی به پیش رفت.با آغازجنگ تحمیلی به‌عضویت بسیج در آمد و چون علاقۀ زیادی به شهید چمران داشت به گروه جنگ‌های نامنظم شهید چمران پيوست و با صدا میان آمادۀ مقابله شد. وی یکی از نیروهای فعال گروه چمران بود. رضا پس‌از چندین‌ماه مبارزه و مجاهدت در راه قرآن و امام حسین(علیه‌السلام) به فیض شهادت نائل آمد و جسم مطهر او در میدان جنگ مفقود شد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اخلاق شهید علیرضا نوری در مقابل غیبت کردن

  •  اخلاق شهید علیرضا نوری در مقابل غیبت کردن   از غیبت بیزار بود...وقتی در جمعی نشسته بودیم ،به محض اینکه کسی شروع به غیبت میکرد بلند صلوات میفرستاد و نمیگذاشت که آن شخص به غیبتش ادامه بده.اگر به تذکرش , ...ادامه مطلب

  • شهید علیرضا قلی پور و نماز

  •  شهید علیرضا, قلی پور و نماز   علیرضا, شبها تو سوریه نماز شب میخواند.اولین نفری بود که بلند میشد اذان میگفت و نماز جماعت برگزار میکرد.استاد قرآنمون بود و شب ها میگفت:بیاین سوره ذاریات بخونیم..برسی کردم , ...ادامه مطلب

  • شهید محمودرضا بیضایی و فتنه 88

  •  شهید محمودرضا, بیضایی, و فتنه 88  برادر شهید:به بچه‌های بسیج خیلی اعتقاد داشت.در روزهای فتنه۸۸ یک بار درباره‌ی بچه‌های بسیج صبحت می‌کردیم.از بسیجی‌های اسلامشهری و اینکه چطور پای کار انقلاب‌اند کلی صبحت, ...ادامه مطلب

  • جلوگیری از غیبت توسط شهید حاج رضا فرزانه

  •   جلوگیری نیلوبلاگ از غیبت توسط شهید حاج رضا فرزانه نیلوبلاگ   تقوای ایشون برای حقیر درس های زیادی داشت به کرات شاهد بودم با نهی از منکر خاص خودشون جلوی غیبت رو میگرفتنداگر صحبت از فرد غایبی میشد،اگر فرد غایب رو می شناخ, ...ادامه مطلب

  • سفارش شهید علیرضا بشکوئیه به خدمت به محرومین و جامعه

  •  سفارش شهید علیرضا بشکوئیه به خدمت به محرومین و جامعه شهید علیرضا بشکوئیه :لحظه های زندگی را غنیمت شمارید و از آن برای خدمت به جامعه بخصوص محرومین استفاده کنید. , ...ادامه مطلب

  • سخن شهید داریوش رضایی نزاد درمورد شهید شهریاری

  •   سخن شهید داریوش رضایی نزاد درمورد شهید شهریاری          , ...ادامه مطلب

  • شهید داریوش رضایی نزاد و نماز اول وقت

  •   شهید داریوش رضایی نزاد و نماز اول وقت       , ...ادامه مطلب

  • تواضع شهید داریوش رضایی نزاد

  •   تواضع شهید داریوش رضایی نزاد       , ...ادامه مطلب

  • زندگی ساده و بی تجمل شهید علیرضا نوبخت

  •        زندگی ساده و بی تجمل شهید علیرضا نوبخت     معمولا در سپاه – سالی یک بار تا دو بار – لباس و پوتین و کلاه می دادند. اما علیرضا اغلب یک جفت پوتین کهنه می پوشید. لباس کارش ان قدر قدیمی شده بود که به رنگ خاک درامده بود.  * * * * * علیرضا به ف, ...ادامه مطلب

  • شهید رضا موذنی و ماجرای یک بلیت بی نوبت

  •       شهید رضا موذنی و ماجرای یک بلیت بی نوبت     تازه از جبهه های جنوب امده بود در حالی که یک پایش تیر خورده بود . قرار بود از زاهدان به اصفهان برویم با جراحت او برایمان خیلی سخت بود – زیرا تا اصفهان چندین بار باید ماشین عوض می کردیم . از زاهد, ...ادامه مطلب

  • شهیدی که دلش برای امام رضا تنگ شده بود

  •                شهیدی که دلش برای امام رضا تنگ شده بود پدر شهید می گفت: پسرم اخرین بار که امده بود مرخصی عجله داشت برگرده روز اخر گفت: باباجون این قدر دلم برای علی بن موسی الرضا تنگ شده دوست داشتم یکبار دیگه برم مشهد زیارت امام رضا گفتم : عزیز دلم حالا که وقت هست یه کم دیرتر برو منطقه برو زیارت امام رضا - پسرم گفت: اخه دلم نمیاد همه بچه هایی که در جبهه ها زیر اتش هستند دلشون میخاد برند زیارت امام رضا – با همون حسرت رفت جبهه شهید شد و جنازه اش هم برنگشت بعد از سالها زنگ زدند که بچه تون در معراج شهدا است بیایید شناسایی کنید و ببرید    ..........      پدر و مادر شهید میروند بالای سر جنازه وقتی صورتش را باز می کنند می بینند اشتباه شده میگند این بچه ما نیست ---- تحقیق می کنند و می گویند ببخشید جنازه پسرتون اشتباهی رفته مشهد امام رضا , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها